آریو برزنآریو برزن، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

برای دردانه ام...

تولد یکسالگی زنبورک من

  تولدت مبارک آریو جونم تولدت مباررررررررررررررررک گل پسرم  دوباره بهترين روز زندگي ما فرا رسيد  همون روزي که پارسال بي صبرانه منتظرش بودم..... همون روزي که بهترين رو با خودش برامون آورد.... همون روزي که غرق لذت و اميد و هيجاني شديم که وصف ناشدني ست.... همون روزي که من مادر شدم و حسي متفاوت رو تجربه کردم و پدرت حس زيباي بابا شدن رو با سنگيني همه ي مسئوليتاش چشيد... همون روزي که ما دوباره زنده شديم و تو شدي همه ي زندگي ما... همون روزي که آغاز تپيدن قلب هايمان در جايي بيرون از وجودمان شد... همون روزي که وصفش برايم بسيار سخت است چون زبانم از گفتنش قاصر است درست مثل لحظه ي به دنيا آمدنت...
23 مرداد 1392

مسافرت های خرداد ماه 92

  سلام یکی یدونه ی مامان عزیزکم بابا فرهاد روز سه شنبه از طرف اداره با همکاراش رفتن مسافرت 3 روزه به مشهد ...این اولین سفری بود که تو طول زندگیه مشترکمون بابا فرهاد بدون من  و تو این یکسال بدون من و پسرکش مسافرت میرفت البته خب اینبار فرق میکردو امام رضا بابا فرهاد رو واقعا طلبیده بود و من هم ازین بابت خوشحال بودم فقط ما چند روزی رو مهمون خونه ی مادر جونینا شدیم و اونا هم حسابی با تو خوش گذروندن ...البته اینم باید بگم که حسابی کنجکاو و شلوغ شدی از همه جا سر در میاری فقط از ماشین لباسشویی مادر جون میترسی و کمتر سمت آشپزخونه میرفتی ...اینم بگم که بابا فرهاد روز قبل از رفتنش یه خبر خوب داد که به محض برگشتنش از مشهد ما هم باید آماده...
12 خرداد 1392

روز مرد

همسر مهربان من فرهادم : چشمامو میبندم، رویاتو میبینم دستاتو میگیرم، پای تو میشینم همین که هستی باش واسم یه دنیایی دنیا تو دستامه وقتی تو اینجایی روزت مبارک تکیه گاه من   - - - - - - - - * * * * - - - - - - - - مرد کوچولوی دوست داشتنی من آریوبرزنم: کاینات بی تو چیزی کم داشته و من شاید از همه به حضورت و همراهیت نیازمند ترم شکر که هستی روزت مبارک امید زندگیم ...
3 خرداد 1392

اولین روز مادر و تو در کنارم

  امروز روز مادر هست و امسال اولین سالیه که من مادرم....خیلی خوشحالم ممنونم گل پسرم, آریوبرزنم, که بهترین حس دنیا رو به من دادی  مادر شدن سخت ترین و سنگین ترین مسئولیته دنیاست ولی زیباترین و لذت بخش ترین حس دنیام هست... مادر که باشی، کوچک میشوی تنها برای یک لبخند ساده، برای یک بازی کودکانه لبخندت میشود آینه ی طفلی که هر روزش با نگاه به تو آغاز میشود...     مادرانه:  تا عشق آمد دردم آسان شد،خدا را شکر! مادر شدم او پاره ی جان شد،خدا را شکر  شوق شنیدن ریخت حتی گریه اش در من لبخند زد جانم غزلخوان شد،خدا را شکر من باغبان تازه کاری بودم اما او یک غنچه زیب...
11 ارديبهشت 1392

عکسهای آتلیه ایه آریوبرزن

سلام روز 10 فروردین وقت آتلیه داشتیم که خداروشکر شما اونروزم مثل همیشه خوش اخلاق بودی و اصلا اذیت نکردی تازه خیلی با عکاست همکاری داشتیو ژستم میگرفتی که مامان قربون این اخلاق خوب و مهربونیت بره :***                             ...
4 ارديبهشت 1392

تعطیلات نوروز 92

  سلام عزیزم امروز اومدم از تعطیلات نوروز امسالمون برات بنویسم...اول ازهمه باید بگم حسابی خوش سفری ...امسال بعد از تحویل سال و دیدو بازدید همون روز ...روز اول فروردین به همراه عمه مهرنازو عمه مژده اینا رفتیم پیک نیک  سمت جاده چالوس و بعد از سد کرج و آسارا اونجا ناهار خوردیمو عصری برگشتیم خونه ی عمه مهرنازینا...فردای اونروزم رفتیم قم تا سری به مامانبزرگ و دایی هاو خاله ی من بزنیم... اونجا آش دندونیه محمد رضا پسر داییمو خوردیمو برگشتیم سمت کرج شب خونه ی عمه مژده دعوت بودیم...فردا طرفای ظهر به همراه خاله گلریز راهیه گیلان شدیم...آخه میخواستیم بریم مازندران اما جاده چالوس یه طرفه شده بود واسه همین بابا فرهاد ما رو از سمت گیلان ب...
2 ارديبهشت 1392

سال 92

  وقتی یه سال برات پر از اتفاقات خوب باشه دلت نمیاد تموم بشه و من سال 91 رو دوست داشتم و ازتموم شدنش دلم گرفت آریوبرزن من ،همه وجودم توی این سال بدنیا اومد و زندیگیمون رو زیرو رو کرد چقدر وجود ارزشمندش به خونه ما شور و شادی داده رو خودمون میدونیم و خدای بزرگ، امیدوارم که خدای مهربونمون دل همه بنده هاشو در سال جدید هم شاد نگه داره وبه آرزوهای خوبشون برسوندشون،نوروزتون پیروز  آریو برزن مامان عاشقتم                                           ...
1 فروردين 1392

نهمین ماه از زندگیت

آریو برزنم مامان جون  9 ماه از زمینی شدنت میگذره عزیز دلم ... چقدر زود گذشت,و تو چقدر زود بزرگ شدی,تک تک ثانیه های با تو بودن مثل برق گذشت و من هر روز از شیرینی این لحظه ها خوشحال و خوشحالترم ,مامانی حسابی پیشرفت کردی,بزنم به تخته خیلیم با هوشی ...اکثر کارای مربوط به این ماهو انجام میدی تو خیلی کارا هم پیشرویی,کلا شدیدا کنجکاو و پر انرزی هستی که این خصلتت به بابا فرهادت رفته که من ازین بابت خیلی خوشحالم...الان دیگه از درو دیوارو مبل و ... میگیریو سریع بلند میشیو تند تند قدم بر میداری,تاتی تاتی میکنی,چاردستو پا میریو هر وقت بخوای حالتتو به نشستن تغییر میدی و دوباره از نو ...عاشق جارو برقی و ماشین لباسشویی و سشوارو خلاصه هر اونچه...
16 اسفند 1391