نهمین ماه از زندگیت

آریو برزنم

مامان جون  9 ماه از زمینی شدنت میگذره عزیز دلم ...

چقدر زود گذشت,و تو چقدر زود بزرگ شدی,تک تک ثانیه های با تو بودن مثل برق گذشت و من هر روز از شیرینی این لحظه ها خوشحال و خوشحالترم ,مامانی حسابی پیشرفت کردی,بزنم به تخته خیلیم با هوشی ...اکثر کارای مربوط به این ماهو انجام میدی تو خیلی کارا هم پیشرویی,کلا شدیدا کنجکاو و پر انرزی هستی که این خصلتت به بابا فرهادت رفته که من ازین بابت خیلی خوشحالم...الان دیگه از درو دیوارو مبل و ... میگیریو سریع بلند میشیو تند تند قدم بر میداری,تاتی تاتی میکنی,چاردستو پا میریو هر وقت بخوای حالتتو به نشستن تغییر میدی و دوباره از نو ...عاشق جارو برقی و ماشین لباسشویی و سشوارو خلاصه هر اونچه که وسیله ی برقیه و صدا داره هستی و حسابی ذوق میکنی باهاشون, وقتی ماشین لباسشویی کار میفته هر جا باشی سریع خودتو به آشپزخونه میرسونیو میری نزدیکشو حسابی باهاش میخندیو حال میکنی جاشم حفظی که دقیقا کجاست یا موقع جارو زدن خونه اگه واستاده باشی تا جارو رو ببینی دستتو میزاری زمینو میشینی به سرعت جت تو حالت چاردستو پا خودتو به جارو میرسونیو باهاش و به صداش میخندیو حسابی دوستش داری دنبالش راه میفتی هر جا که جارو بره تو هم باهاش میری اصلا خسته هم نمیشی...مامانی قربون هوشت بشم که تیزهوشمی. یه چیز دیگه هم که از هم مهمتره اینه که میری سراغ دی وی دی دکمه شو میزنی ...روشن که شد وایمیسی از میز تی وی میگیری,صدای سی دیه چرا که میاد هی به تلویزیون خیره میشی که تصویر چرا بیاد رو صفحه و اینجوری میشه که من یا بابا فرهاد میایم و تی وی رو روشن میکنیم تا چرا و چیه رو میبینی انقدر ذوق میکنی که بیا و ببین ...تا آخرشم میشینی نگاه میکنیو صداتم در نمیاد خیلی تصویر چرا رو دوست داری...همینطور آهنگاشو ,دس دسی میکنی بعضی وقتا با آهنگ سر جات که نشستی نای نای میکنی...اگه کسی بخواد از خونه بره بیرون انقدر پشتش واسش میخندیو جیغ میکشی که صدات میگیره...الانم دندون هفتمت نیش زده این دندون خیلی اذیتت می کنه ...همش دستت تو دهنته و  دائم لثتو فشار میدی...منم با مسواک انگشتیت همش لثتو ماساژ میدم تا دردش کم شه و تو خیلی این کارو دوست داری...راستی الان دیگه قشنگ ماشین بازی میکنی ماشینتو تا خیلی جا ها هل میدیو قان قان میکنی باهاش اینم بابا فرهاد یادت داده...عاشق دالی بازی هستی...موبایل منم راحت قفلشو باز میکنی میری توتماس اضطراری و دکمه هاشو میزنی تا صدا میده کلی میخندی و به من نگاه میکنی که یعنی من بلدم...الو هم میکنی گوشی رو میگیری کنار گوشتو میگی عع ...اینم از من یاد گرفتی وروجکم...همه ی فامیل عاشقتن و همش دلشون واست تنگ میشه و سراغتو میگیرن...انقدر که خوش اخلاقو ماهی

اینجا لونه ی آریو برزن هستش تو خونه ی مادر جوننینا

آریو برزن در حال بالا رفتن از مبل

واینجا در حال نشستن

گل پسر

آریو آماده برای رفتن به ددر

آریو برزن حاج خانوم میشود:))))