آریو برزنآریو برزن، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

برای دردانه ام...

5 ماهگیه آریو برزن

1391/8/16 13:19
نویسنده : مهرانا
146 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزتر از جانم آریو برزنم سلام...

عشق مامان 5 ماهه که از زمینی شدنت میگذره پسر نازم...و شما روز به روز بزرگتر میشی و کارات

(شیرین کاریات) بیشتر میشه هر روز داری خواستنی تر میشی عزیزم ... نفسم به نفست بستس جگر

گوشه ی من...بینهایت خوشحالم و خدا رو شکر میکنم به خاطر حضورت تو زندگیم

پارسال 5 آبان بود که فهمیدم یه نی نی تو دلم دارم یعنی یک ماه بود که شما تو دلم جا خوش کرده

 بودی و امسال تو این تاریخ شما 5 ماهه که اومدی پیشمون...مامانی همیشه خاطره ی خبر خوش

 اومدنت تو زندگیم واسم جزء بهترین خاطراتمه و از اون بهتر روز زمینی شدنت...

عزیز دلم از الان برات بگم که حسابی شیطون شدی اسمتو گذاشتم شیطونک آخه یه جا بند نمیشی

همش میخوای بیای تو بغلو راه ببریمت ...عاشق صفحه ی آیفونی و دقیقا میدونی که باید دکمه ی آیفونو

بزنیم تا بتونی  تصویرشو نگاه کنی همش منتظری من دکمشو بزنم تا صفحه بیادو تو ذوق کنی بری

 سمت آیفون ...همینطور دست گل عقد مامانو خیلی دوست داری ...

دوست داری وایسیم جلو آینه با خودت حرف بزنیو بلند بلند بخندی...خیلی عروسک و اسباب بازی دوست

 داری خصوصا اژدها کوچولوتو میدونی که خودتم تو سال اژدها دنیا اومدی...رو زمین که میخوابونمت سریع

 میخوای دمر شی و یه خورده خیز بر میداری به سمت جلو دائما دور خودت میچرخی با غلت زدنای پشت

 سر هم منم همش دورو برتو ایمن میکنم تا روی سرامیکا نیای آخه یه بار اول صبح چند تا غلت زده بودی

یهو دیدم وسط پذیرایی رو سرامیکایی...از همه مهمتر چند روزیه یاد گرفتی همش زبونتو میاری بیرون و

زبون درازی میکنی...خیلی این کارت با مزست...همینجوری دلم میخواد بخورمت ...سیر نمی شم از این

 کارات...روروئکتو خیلی دوست داری همش میز بازیه روشو با قدرت برمیداری میندازی زمین بعد شروع

 میکنی باهاش حرف میزنی اونم بلند بلند که بیا سر جات میخوام باهاتبازی کنم...منم تند تند میام مییزو

 عروسکاتو میزارم جلوت تا بهونه نگیری و بازم این کارارو تکرار میکنی منکه حسابی خسته میشم همینطور

 بابا فرهاد ...هر دومون تمام انرژیمونو واسه تو یکی یه دونمون میزاریمو یه عالمه هم لذت میبریم...آریو

 جونم بابا فرهادت خیلی دوست داره همش در حال قربون صدقه رفتنته خیلی هم باهات بازی میکنه...خدا

جونم فرهاد و آریو برزنمو به خودت میسپرم ...مواظب عشقای من باش

 

حالا نوبت عکساته

 

 

 

1

 

 

 

 

 

 آریو

در حال تماشای تلویزیون

 

 

 

 آریو و جناب ایستک...خیلی دوست داری بطریه ماءالشعیرو دست بگیریو بغلش کنی...

 

این کلاه شالگردن رو مادر جون برات بافته...دستت درد نکنه مادر جون

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

بابا فرهاد
30 آبان 91 23:40
آریوبرزن عزیزم سلام مامان فرزانه ات خیلی خیلی قشنگ تمام ریزه کاری ها رو نوشته که من هم مو به مو موافقم. دوستتون دارم عشقهای من
خاله گلریز
8 آذر 91 12:53
سلام به آریو برزن(گل پسر)

خاله جوون ماشالله خیلی بزرگ شدی و با نمک...از وقتی دنیا اوومدی همه دورت جمع میشنو باهات بازی میکنن، عاشق آواز خوندناتم خاله...یه عالمه خاطره های قشنگ قشنگ ازت داریم، الهی که همیشه سلامت باشی آریو برزن جان...وبلاگ جدیدتم خیلی قشنگه... مبارکت باشه و دست مامان فرزانه درد نکنه...

مرسی خاله جونم بزرگ بشم جبران میکنم...حسابی میبوسمت DesiSmileys.com



elham
30 بهمن 91 15:37
سلام.وبلاگ زیبایی دارید..از اسم اصیل ایرانی هک که برای پسرتون انتخاب کردید خیلی خوشم اومد..ماشاالله خیلی هم نازه...سالم باشید و مستدام..خوشحال میشم به وبلاگ سارال و صبای منهم سری بزنید@};

ممنون الهام جون...خدا دو تا کوچولوتو واست نگه داره